|
13 / 4 / 1398برچسب:, :: 10 AM :: نويسنده : اميد
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند . آن ها عاشقانه يک ديگر را دوست داشتند .
زن جوان : « يواش تر برو عزيزم . من می ترسم . »
مرد جوان : « نه . اين جوری خيلی بهتره . »
زن جوان : « خواهش می کنم . من خيلی می ترسم . »
مرد جوان : « خوب ولی بايد بهم بگی که دوستدارم . »
زن جوان : « دوست دارم . حالا می شهيواش تر برونی . »
مرد جوان : « منو محکم تربگير . »
زن جوان : « خوب . حالا می شه يواش تربری . »
مرد جوان : « باشه ولی به شرطی که کلاهايمنی منو برداری و روی سر خودت بذاری ؛ آخه نمی تونم راحت برونم . اذيتم می کنه . »
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود .« برخورد موتور سيکلت باساختمان حادثه آفريد . در اين سانحه که به دليل بريدن ترمز موتور سيکلت رخ داد ؛يکی از دو سر نشين زنده ماندو ديگری در گذشت . »
مرد جوان از خالی شدنترمز آگاهی يافته بود . بدون اينکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه ايمنی خودرابر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرين باردوستت دارمرا از زبان اوبشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.
![]()
13 / 4 / 1398برچسب:, :: 7 AM :: نويسنده : اميد
![]() ![]() ![]()
12 / 4 / 1398برچسب:, :: 10 PM :: نويسنده : اميد
چه جوری شد نمیدونم...که عشق افتاده به جونم
![]() ![]()
12 / 4 / 1398برچسب:, :: 6 PM :: نويسنده : اميد
اگه دنیا دست من بود دنیا رو به پات میریختم
جای غصه شادیا رو پای گریه هات میریختم
اگه دنیا دست من بودخورشیدو برات میچیدم
عکس اولین نگاتو روی دریا میکشیدم
اگه دنیا دست من بود قصه مون نوشته میشد
توی قصه بازیه آدم عاشق فرشته میشد
اگه دنیا دست من بود هرچی خوبیه میدیدی
به تموم آرزوهات خیلی ساده میرسیدی
اگه دنیا دست من بود...
اگه دنیا دست من بود...
اگه دنیا دست من بود واسه چشمای توکم بود
اگه دنیا دست من بود می نوشتم سرنوشتو
واسه یه تولد تو هدیه میدادم بهشتو
اگه دنیا دست من بود عاشقی تنها نمیموند
دیگه هیچ کسی تو دنیا از غمو غصه نمیخوند
اگه دنیا دست من بود...
اگه دنیادست من بود...
اگه دنیادست من بود واسه چشمای توکم بود
تموم دنیا رو میدم تو مال من باش
این قلب تنها رو میدم تو مال من باش
دوست دارم... دوست دارم...
با همه ی دردا و اشکاش
اگه دنیا دست من بود دنیا رو به پات میریختم
جای غصه شادیا رو پای گریه هات میریختم
اگه دنیا دست من بودخورشیدو برات میچیدم
عکس اولین نگاتو روی دریا میکشیدم
اگه دنیا دست من بود...
اگه دنیادست من بود...
اگه دنیادست من بود واسه چشمای توکم بود
![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 11 PM :: نويسنده : اميد
Erfan
بچه ها، این هفته یه آهنگه لفظی زیرزمینی براتون درست کردیم. همین امروز، یعنی همین الان چون قول داده بودیم که هر یکشنبه براتون یک آهنگ بدیم. فقط هم برای بچههای فنپیج هست و به هیچ وبسایتی ندادیم. :) . این آهنگ رو در آینده ی نزدیک گروهیبا کیفیت بالا میخونیم، ولی توی این ورژن فقط پایا میخونه. دوستون داریم
http:// soundcloud.com/ paya-paydar/ paya-paydar-sund ays-vol-5
![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 9 PM :: نويسنده : اميد
دفتر خاطراتم را ورق میزنم ، صفحه هایش کمی کهنه شده ولی نوشته هایش هنوز برایم تازگی دارد . به گذشته میروم به صفحه 1 . ابتدای وجودم . آغاز زندگی . آغاز راهی که هیچ وقت نمیتوانستم ادامه اش را ببینم . راهی که با گذشتن روزها و شبهای پرخاطره درست شد . به صفحه دوم میرسم. جملاتش برایم آشناست ، انگار همین دیروز بود که قلم در دست به شوق نوشتنش مینوشتم . صفحه را برگ به برگ با دقت میخوانم تا باز دوباره مروریکرده باشم بر صفحات کاهی که گاهیبا مداد و گاهی با خودکار روزهای سپری شده را هر چند کوتاه مینوشتم . روزهای پر از شادی ، روزهایی که تنهایی خودم را با نوشته هایم تقسیم میکردم ، روزهایی که که تنها نبودم و ...
![]() ![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 6 PM :: نويسنده : اميد
![]() ![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 12 AM :: نويسنده : اميد
![]() ![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 9 AM :: نويسنده : اميد
![]()
11 / 4 / 1398برچسب:, :: 1 AM :: نويسنده : اميد
![]() ![]() ![]() |